English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5114 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
french revolution U انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
elite U طبقه ممتازه هرجامعه و بخصوص طبقهای که قدرت حاکمه را در دست دارد
bourgeois class U طبقه بورژوا
bourgeois U طبقه متوسط بورژوا
it happened U اتفاق افتاد
It took place under my very eyes. U درست جلوی چشمم اتفاق افتاد
Should anything happen to me, ... <idiom> U اگر اتفاق بدی افتاد برای من ...
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
ems dispatch U تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
censeur U ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
russian revolution U وقایعی که در فاصله سالهای 5091 تا 7191 درروسیه اتفاق افتاد و بالاخره به تشکیل دولت سوسیالیستی در ان کشور منجر شد
bolshevism U مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
low power stage U طبقه کم قدرت
download U فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
diabatic process U پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
conveying capacity U قدرت انتقال
power transmission U انتقال قدرت
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
circulating medium U وسیله انتقال قدرت خرید
power system U سیستم قدرت سیستم انرژی
he does not know french U او زبان فرانسه نمیداند فرانسه بلد نیست
power system protection U حفافت سیستم قدرت
hypoid U چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
fatal error U خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
available U بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
gear brake U ترمز سیستم انتقال
integrate transmission system U سیستم انتقال مجتمع
robustness U قدرت پوشش یک سیستم وتوانایی آن درمقابل ضربه وافتادن
ACPI U که باعث میشود سیستم عامل به طور خودکار سخت افزار مناسب را تشخیص دهد
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
aided matching U سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
locarno treaty U بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
bridge U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridged U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridges U استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridgeware U سخت افزار یا نرم افزاری که انتقال بین دو سیستم را ساده تر میکند
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
French U فرانسه زبان فرانسه
MediaServer U سیستم سافت Netscape برای تامین انتقال صوت و تصویر روی اینترنت
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
dispersed intelligence U یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
effaces U امحاء
effacing U امحاء
abolition U امحاء
efface U امحاء
evanescence U امحاء
effaced U امحاء
effacement U امحاء
elimination U امحاء
obliteration U امحاء
wipe out U امحاء
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
In the year 2000… U درسال 2000...
in the a. year of U درسال خجسته
During (in)the current year. U درسال جاری
eliminate U محو کردن امحاء
eliminated U محو کردن امحاء
eliminating U محو کردن امحاء
eliminates U محو کردن امحاء
error U خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors U خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
he was born in the year U درسال 00000زائیده یامتولدشد
in the a. year of U درسال فرخنده فال
governing body U هیات حاکمه
governing bodies U هیات حاکمه
top drawer U هیئت حاکمه
governing bodies U هیئت حاکمه
governing board U کمیته حاکمه
governing body U هیئت حاکمه
serf U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serfs U درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
downsize U انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
demand paging U در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
monestrous U دارای یک مرحله فحلیت درسال
white hall U هیئت حاکمه انگلیس
Soviets U هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
Soviet U هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
solstitial U انقلابی
revolutionary U انقلابی
revolutionaries U انقلابی
revolutionist U انقلابی
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
polyestrous U دارای بیش از یک وهله جفت گیری درسال
american defense service medal U نشان خدمت ارتش امریکا درسال 14- 9391
oligrachy U هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
jobs U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
revolutionising U انقلابی کردن
revolutionizes U انقلابی کردن
reds U انقلابی کمونیست
revolutionised U انقلابی کردن
revolutionizing U انقلابی کردن
reddest U انقلابی کمونیست
red U انقلابی کمونیست
revolutionize U انقلابی کردن
revolution U حرکت انقلابی
revolutions U حرکت انقلابی
sansculotte U انقلابی افراطی
redder U انقلابی کمونیست
revolutionises U انقلابی کردن
revolutionized U انقلابی کردن
clogged ink jet nozzles U اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
knight hospitaller U کسیک که درسلکهای راهبهای نظامی که درسال .....گردیده درامده باشد
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
turnover U تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
the great exhibition U نخستین نمایش بزرگ کالاکه درسال 1851 درلندن داده شد
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
i saw him fall U دیدم که افتاد
My mouth watered. U دهانم آب می افتاد
I licked my lips [in anticipation] . U دهنم آب افتاد.
pandours or doors U امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
his mind was petrified U ذهنش از کار افتاد
The button on my coat off. U تکمه کتم افتاد
he fell to the ground U دویدن اغازکردبزمین افتاد
he fell ill U به بستر بیماری افتاد
She had to eat humble pie . she cringed . U به غلط کردن افتاد
It was borne in on him. U برای او [مرد] جا افتاد.
It dawned upon him. U برای او [مرد] جا افتاد.
The waters run clear of the mill . <proverb> U آبها از آسیاب افتاد .
the lot fell upon me U پشک بمن افتاد
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
He outgrew this habit. U این عادت ازسرش افتاد
It finally sunk in ! <idiom> U آخرش دوزاریش افتاد! [اصطلاح]
The moment I set eyes on you. , U از آن لحظه که چشمم بتو افتاد
At last the penny dropped! <idiom> U آخرش دوزاریش افتاد! [اصطلاح]
Now he gets the point! <idiom> U دوزاریش حالا افتاد! [اصطلاح]
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
totalitarianism U سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
The patients hrart stopped beating. U قلب بیمار از کار افتاد ( ایستاد )
He licked ( smacked ) his lips . U لب ودهنش آب افتاد ( از روی لذت وخوشی )
His departure has been postponed for two days. U حرکت او [مرد] دو روز به تاخیر افتاد.
When the dust settles. U وقتی که خوب آبها از آسیاب افتاد
totaliarian state U دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
hook U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hooks U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
He fell off his bike and bruised his knee. U او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
french master U فرانسه
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
wrenches U اچار فرانسه
adjustable nut wrench آچار فرانسه
francophil U فرانسه دوست
laissez aller U تلفظ به فرانسه
flat nose plier U اچار فرانسه
French Polynesia U پولینزی فرانسه
French Guiana U گویان فرانسه
French Guiana U گیانای فرانسه
adjustable wrench آچار فرانسه
chGteau U خانهایروستاییبزرگدر فرانسه
francophile U هواخواه فرانسه
wrench U اچار فرانسه
francophile U فرانسه دوست
francophil U هواخواه فرانسه
french revolution U انقلاب فرانسه
wrenched U اچار فرانسه
frenchless U فرانسه ندان
gallice U بزبان فرانسه
gallophile U فرانسه دوست
to set off for France U رهسپار شدن به فرانسه
figure of eight knot U گره هشت فرانسه
He is ahead of me in french. U درزبان فرانسه از من جلواست
Channel Tunnel U تونلراهآهنزیر کانالانگلستانبینانگلیسو فرانسه
Charterhouse U دیر کارتوزی [در فرانسه]
Common Market U فرانسه لوکزامبورگ و هلند
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1حرف زوری به انگلیسی
1che chizi baes gerefteg galb mishavad
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1If he had gone back,it would have been brought disgrace on the family.
3she brought disgrace on the family.
2او باعث ننگ شغل قضاوت است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com